پنجره‌ی اتاقم که پارسال «جا کبوتری»(!) بود، از وقتی بالای پاسیو تور زدیم دیگه کبوتر به خودش ندیده.  الان این شکلیه:



ML و SB و CG مخفف درس‌هاس. جلوی هر کدوم هم تمرین و پروژه‌ی مربوط به اون درس و تاریخ تحویلش. این تاریخا میگن ۱۰ تیر قراره تموم بشه این ترم. سمت چپ هم کارایی که امروز و فردا باید تموم‌شون کنم. که خب معمولا نمی‌رسم به این ددلاین‌های زودهنگامی که خودم تعیین می‌کنم! اما از طرفی هم فکرِ این که باید بهشون برسم باعث میشه کار دیگه‌ای نکنم.مثلا الان به شدت لازمه که برم چند تا چیز بخرم. اما وجدانم راضی نمیشه عصر دو ساعت از خونه بزنه بیرون. بله، دقیقا همون وجدانی که تمرین‌ها رو تو لپ‌تاپ باز می‌کنه و تو گوشی سریال می‌بینه:| 


+ در واقع استفاده از شیشه به جای وایت‌برد احتمالا تنها چیز به درد بخوریه که طی دوره‌ی کارآموزیم یاد گرفتم.

+ بله، من خوش‌خط نیستم اصلا.

+ یه ماژیک هم باید بخرم فک کنم[قیافه متفکر]

+ التماس دعا تو این شب قدر آخر:)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کاشی و سرامیک مرجان شیرآلات و تجهیزات خانه و آشپزخانه کابینت روشویی فرنگی زمینی شورای دانش آموزی فنی شهید ذبیحی سامان دوست خوب کيمياست... بلیط قطار رجا Godless otaku اخبار خدمات ثبتی و حقوقی Oliver میهن وب ادبیات dlpowerpoint